دنیای من و دخترام

عرفانه و ریحانه عزیزم امشب برای شام هممون با هم رفتیم علاءالدین به شما دوتا که خیلی خوش گذشت چون یک ساعت تو خونه بازی بازی کردید. عرفانه جان برای تو خیل ی جالب بود چون بار اولت بود.                                                           ...

ریحانه جون جونی از کلاس لگو اومدی و رتبه عالی رو گرفتی. ...

امروز ساعت یازده صبح بعد از گرفتن ماسین از محسنیان اومدم دنبالتون که بریم مدارک مکه را بدیم که توی اتوبان صدر به سمت شرق دل آسمون از غصه ترکید. الهی قربونت برم عرفانه که تو چه ذوقی کردی وقتی تگرگ رو روی شیشه ماشین دیدی چهار دست و پا از داشبورد ماشین بالا می رفتی که تگرگ ها رو از پشت شیشه بگیری. ریحانه عزیزم تو هم که جدیدا عاشق عکاسی شدی. تا دلت بخواد با موبایل مامان عادله جونت عکس انداختی. ...

ریحانه دلبر کوچولوی من امروز چهارشنبه سی فروردین نود ویک ساعت یک تا دو تو مهد رضویه آخرین جلسه کلاس لگو شماست. مامان عادله هم دعوت است و الان پیش توست و من و عرفانه خونه مامانی هستیم با رنگ صورتی نوشتم چون تو صورتی رو دوست داری و من هم تو رو با علایقت دوست دارم. ...

عرفانه خانم امروز برای پوست خوشگلت رفتیم دکتر. اون گفت چند وقتی باید مراقبت باشیم. حالا هم دارو هات رو گرفتیم. من به فدای اون پوست لطیفت که این قدر حساسه با تمام وجود هر کاری بتونم برات می کنم.

الان که دارم براتون مینویسم دو تاتون خوابید ریحانه جانم تو مخد کودک را خیلی دوست داری با کمک خاله مهناز جون کاردستی تو درست کردی ومسواک زدی خوابیدی تا فردا سرحال باشی عرفانه جونم تو فسقلی هم  با هزار کلک خوابیدی خیلی دوستون دارم با باحجت خیلی دلش براتون تنگ شده خیلی سراغتون را میگیره شبتون بخیر کوچولوهای من خوابهای خوب ببینید ...

ریحانه دلبرکم امروز پنج شنبه است تو توی خونه از صبح زود پای تلویزیون داری کارتون ی بینی این رنگ صورتی هم تقدیم به تو که عاشق رنگ صورتی هستی.   ...

...

...

اینم دوست جدیدت عزیز دلم اسمشو گذاشتن یاسمین ...